
در این مطلب قصد داریم بطور خلاصه نکات ضروری و اصول کلیدی رفتار سازمانی و تاثیر آن در مدیریت بیان کنیم.
عوامل فردی رفتار سازمانی که روی شخصیت افراد تاثیر می گذارد عبارتند از: سن. جنس تاهل. بستگان. توانایی ها و مهارت ها
چرا ادراک افراد متفاوت است. ادراک افراد از مسایل و موضوعات تحت تاثیر عواملی قرار دارد که عبارتند از نگرش. انگیزش و انگیزه ها. علاقه شخصی. تجربیات. و انتظارات افراد.
دانلود اکسل های مربوط به امور اقتصادی خانواده ها
هرکدام از این عوامل بین مردان و زنان متفاوت است.
انگیزه مردان و زنان از کار و اشتغال از خرید از مسافرت و از انجام امور اداری متفاوت است.
تفاوت وظایف و اختیارات مردان و زنان در سازمانها معمولاً ناشی از نقشها و انتظارات اجتماعی، فرهنگی، و گاهی قوانین یا سیاستهای داخلی سازمان است، نه به دلیل تفاوت ذاتی. اما چند نکته مهم قابل بررسی است:
- انتظارات فرهنگی و اجتماعی: در برخی جوامع، ممکن است زنان و مردان بهصورت سنتی برای نقشهای خاصی مناسبتر دانسته شوند. بهعنوانمثال، مردان گاهی در پستهای مدیریتی و تصمیمگیری بیشتر حضور دارند، در حالی که زنان ممکن است در بخشهای منابع انسانی یا آموزش متمرکز شوند.
- تفکیک شغلی: در برخی موارد، تفاوت در وظایف به دلیل سوگیریهای ناخودآگاه یا سیاستهای نابرابر است. این موضوع میتواند مانعی برای پیشرفت زنان در سمتهای مدیریتی یا نقشهای کلیدی باشد.
- قوانین و سیاستها: در برخی کشورها یا سازمانها، قوانین حمایتی وجود دارد که ممکن است اختیارات یا وظایف خاصی را برای زنان یا مردان تعریف کنند. بهعنوان مثال، مرخصی زایمان بیشتر برای زنان یا نقشهای خاصی که به دلیل قوانین به مردان واگذار میشود.
- توانمندسازی جنسیتی: بسیاری از سازمانها امروزه تلاش میکنند تا تفاوتهای جنسیتی را کاهش داده و فرصتهای برابر برای هر دو جنس فراهم کنند. این شامل سیاستهایی مانند افزایش تعداد زنان در نقشهای مدیریتی یا حذف سوگیریهای جنسیتی در استخدام است.
این مسائل بسته به سازمان، صنعت، و فرهنگ محل متغیر است.
علایق مردان و زنان در امور اداری و وظایف کاری متفاوت است.
تفاوت علایق مردان و زنان در امور سازمانی معمولاً تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی، و روانشناختی است و کمتر به تفاوتهای ذاتی مربوط میشود. مردان ممکن است بیشتر به جنبههای رقابتی و هدفمحور سازمانها جذب شوند. برای مثال، آنان اغلب علاقهمند به نقشهای مدیریتی و استراتژیک هستند که شامل تصمیمگیریهای مهم و دستیابی به اهداف کلان است. این تمایل میتواند به دلیل تأکید فرهنگی بر قدرت و موفقیت در نقشهای مردانه باشد.
در مقابل، زنان معمولاً به جنبههای اجتماعی و هماهنگی در سازمانها گرایش بیشتری نشان میدهند. آنان ممکن است علاقهمند به نقشهایی باشند که نیازمند تعامل و ارتباطات انسانی است، مانند مدیریت منابع انسانی یا توسعه فرهنگی سازمان. همچنین، زنان معمولاً به محیطهای حمایتی و همکاریمحور اهمیت بیشتری میدهند. با این حال، این تفاوتها کلی بوده و تحت تأثیر سیاستهای سازمانی و فرصتهای برابر نیز قرار دارند. توجه داشته باشید که بسیاری از زنان و مردان ممکن است از این الگوها خارج شوند و علایقی کاملاً متفاوت نشان دهند.
عامل جنسیت
تجربیات مردان و زنان متفاوت از هم است.
انتظارات زنان و مردان در امور اداری و انجام وظایف و استفاده از اختیارات متفاوت از مردان است.
انتظارات مردان از وظایف و اختیارات در سازمانها معمولاً به سمت تحقق اهداف کلان و پیشرفت در سلسلهمراتب سازمانی متمایل است. مردان بیشتر به نقشهایی علاقه دارند که قدرت تصمیمگیری و نفوذ بیشتری را فراهم میآورد. از این رو، آنها ممکن است نقشهایی را انتخاب کنند که به تحقق دستاوردهای ملموس و مسئولیتهای کلیدی مرتبط باشد. این انتظارات میتواند ناشی از فرهنگهایی باشد که مردان را به رقابت و موفقیت فردی ترغیب میکنند.
در مقابل، زنان ممکن است از سازمانها انتظارات بیشتری در زمینه همکاری، حمایت و تعادل کار و زندگی داشته باشند. زنان اغلب به دنبال نقشهایی هستند که امکان ایجاد تأثیر اجتماعی مثبت یا تعاملات انسانی بیشتر را فراهم کند. همچنین، آنان معمولاً توجه بیشتری به سیاستهای سازمانی مانند مرخصیهای خانوادگی یا محیطهای کاری انعطافپذیر دارند. البته باید توجه داشت که این انتظارات کاملاً وابسته به فرد، فرهنگ و فرصتهای برابر است و همواره استثنائاتی نیز وجود دارد.
از بین جمعین کشور گروه های سنی و جنسی مختلف را می توانیم از آمارهای جمعیت سرشماری های نفوس و مسکن دریافت و تحلیل کنیم. برای تصمیم گیری های کلان اقتصادی نیاز است که کل جمعیت زن یک شهرستان و کل جمعیت مرد یک شهرستان را بدانیم. (برای دانلود اکسل های جمعیت به روی تصویر زیر کلیک کنید)
عامل سن افراد
افراد گروه های سنی مختلف انگیزه های متفاوتی در وظایف و اختیارات سازمانی دارند.
انگیزههای افراد در وظایف و اختیارات سازمانی به شدت تحت تأثیر مرحله زندگی و گروه سنی آنها قرار دارد. جوانان، معمولاً در سنین ۲۰ تا ۳۰ سالگی، تمایل دارند روی یادگیری و رشد حرفهای تمرکز کنند. آنها به دنبال موقعیتهایی هستند که فرصتهای آموزشی، پیشرفت شغلی سریع و تجربههای جدید فراهم کند. همچنین، آنها معمولاً از ریسک کردن و پذیرفتن چالشهای جدید ابایی ندارند، زیرا بهدنبال ساختن مسیر حرفهای خود و کشف علایق و توانمندیهایشان هستند. ( در اطلاعات جمعیتی اکسل بالا می توانیم همه گروه های سنی از یک سال تا دو سال از دو ساله تا سه ساله و الی آخر تا ۹۹ الی ۱۰۰ ساله را برای همه شهرستان های ایران مشاهده کنید) (روی عکس اطلاعات جمعیتی بالا کلیک کنید)
در میانسالی، که اغلب شامل سنین ۳۰ تا ۵۰ سالگی میشود، اولویتهای افراد ممکن است بیشتر به سمت تعادل بین کار و زندگی و تثبیت جایگاه حرفهای تغییر کند. این گروه سنی معمولاً به دنبال وظایف و اختیاراتی هستند که نشاندهنده دانش و تجربهی آنها باشد. همچنین، آنها ممکن است به نقشهایی جذب شوند که قدرت تأثیرگذاری بیشتری داشته و به آنها اجازه دهند که در تصمیمگیریهای سازمانی مشارکت کنند. مسئولیتهای خانوادگی و نیاز به ثبات مالی نیز انگیزههای مهمی در این سنین هستند.
در سنین بالای ۵۰ سال، افراد غالباً به انگیزههای مرتبط با انتقال دانش و تجربه، رضایت شغلی، و گاهی اوقات آمادگی برای بازنشستگی میاندیشند. این گروه ممکن است از نقشهایی لذت ببرند که شامل مربیگری، مشاوره و حمایت از نیروهای جوانتر باشد. انگیزههای آنان بیشتر بر ارزشآفرینی، تاثیر مثبت در سازمان، و داشتن احساس معناداری در کار متمرکز است.
با این حال، این تفاوتها کلی هستند و هر فرد ممکن است بسته به شخصیت، محیط اجتماعی و فرهنگی، و تجربههای شخصی انگیزههای متفاوتی داشته باشد. توجه به این تنوع در انگیزهها میتواند سازمانها را در مدیریت نیروی انسانی خود به شیوهای بهتر و مؤثرتر یاری کند.
تاهل
تفاوتهای افراد متأهل و مجرد در وظایف و مسئولیتها و اختیارات سازمانی میتواند ناشی از عوامل شخصی، اجتماعی و خانوادگی باشد، نه الزاما از ویژگیهای ذاتی یا تواناییها. افراد متأهل معمولاً به دلیل مسئولیتهای خانوادگی، تمایل بیشتری به پایداری در شغل خود دارند. این پایداری میتواند آنها را به سمت ایفای نقشهایی سوق دهد که امنیت شغلی و درآمد ثابت را تضمین میکند. همچنین، آنان معمولاً به تعادل بین کار و زندگی بیشتر توجه دارند و ممکن است نسبت به نقشهایی که ساعتهای کاری انعطافپذیر دارند یا امکان دورکاری فراهم میکنند، علاقهمند باشند.
در مقابل، افراد مجرد ممکن است انگیزهها و الگوهای کاری متفاوتی داشته باشند. آنها اغلب به دنبال فرصتهایی هستند که امکان یادگیری و تجربههای جدید را فراهم کند و ممکن است به پذیرش وظایف چالشبرانگیز یا مسافرتهای کاری بیمیل نباشند. این گروه معمولاً از آزادی بیشتری برای تمرکز بر پیشرفت حرفهای خود برخوردارند و ممکن است در سازمانها انعطاف بیشتری برای قبول پروژههای پیچیده یا کار در محیطهای پرفشار نشان دهند.
در زمینه اختیارات سازمانی، افراد متأهل ممکن است به دلیل تجربه و ثبات بیشتر، نقشهایی با سطح بالاتر از اعتماد و تأثیرگذاری بر تصمیمگیریها را بپذیرند. این افراد اغلب بهعنوان اعضای باتجربه و قابل اعتماد در محیط کار شناخته میشوند و به همین دلیل میتوانند در نقشهایی که نیاز به مدیریت یا هدایت دارند، قرار بگیرند. علاوه بر این، مسئولیتهای خانوادگی ممکن است باعث شود که آنان از تصمیمات و اختیاراتی که به پایداری مالی و حرفهای کمک میکنند استقبال بیشتری داشته باشند.
از سوی دیگر، افراد مجرد به دلیل آزادی عمل بیشتری که در تصمیمگیریهای شخصی دارند، ممکن است برای انجام وظایفی که نیازمند خلاقیت، ریسکپذیری یا مسئولیتهای موقت است، تمایل بیشتری داشته باشند. آنها ممکن است انعطاف بیشتری در پذیرش تغییرات سریع یا انتقال به وظایف جدید نشان دهند. با این حال، این تفاوتها کلی است و میتواند به میزان زیادی تحت تأثیر شخصیت، اهداف فردی و محیط سازمانی باشد.
طبقه بندی انواع ارزش در رفتار سازمانی
افراد براساس ارزش های خود در محیط سازمان واکنش های متفاوتی به پاسخ های محیط میدهند و انگیزه ها و رفتارهای متفاوتی دارند. مهمتری انواع ارزش های عبارتند از: ارزش های اقتصادی و مالی پولی . ارزش های نظری و حقیقت. ارزش های زیبایی شناختی. ارزش های اجتماعی مانند کلاس و طبقات و پایگاه و عشق. ارزشهای سیاسی و عقیدتی. ارزش های دینی و مذهبی.
هرکدام از این ارزشها در رفتار افراد در انجام وظایف سازمانی و در تصمیم گیریهای شغلی و برقراری ارتباطات بسیار تاثیرگذار است.
افراد براساس ارزشها و نگرشها و انگیزه های متفاوت در گروه ها و تیم های متفاوتی عضو می شوند.
تفاوت گروه و تیم :
گروه : سیسم شدن در ارزشها. گروه خنثی است. اعضای گروه کنار هم بطور تصادقی قرار دارند. در گروه افراد فقط ارزش ها و اهداف مشترک دارند و لزوما در قالب یک سیستم یکپارچه عمل نمی کننند.
تیم: تین هدفمند است. تیم هم افزایی دارد. تیم افرادی با تخصص های متفاوت دارد که هرکدام در قالب یک سیستم باید تخصص های خود را داشته باشند و باید وظایف مشخصی را انجام بدهند تا تیم بتواند به اهداف خود برسد.
هر دو گروه و تیم براساس ارتباطات شکل می گیرد و عمل می کند.
سه فاکتور کلیدی در ارتباطات :
۱ گروه و تیم بدون ارتباطات ممکن نیست.
۲ ارتباط ضعیف منجر به تعارض و تضاد می شود.
۳ ایجاد درک مشترک بین فرستنده پیام و گیرنده پیام در هر ارتباطی ضروری است.
هدف از هر ارتباطی چیست؟
چهار نقش کلیدی و مهم ارتباطات : کنترل . انگیزش. احساسات. تصمیم گیری. آموزش و هدایت
چرا ارتباط برقرار کنیم؟
۱ کنترل با روش های مثل دستوراالعمل در بعد رسمی و مسخره کردن در بعد غیر رسمی انجام می شود. بعنوان یک مدیر با کارکنان ارتباط برقرار میکنیم تا آنها را کنترل کنیم که در مسیر استراتژی تدوین شده و در جهت برنامه حرکت کنند و از انحراف آنها خارج از چهارچوب برنامه جلوگیری کنیم.
۲ انگیزش: انگیزش به دادن پاداش و تعیین اهداف همراستا با اهداف شخصی و تقویت و تشویق رفتارهای مطلوب انجام می شود. ارتباط برقرار می کنیم تا کارکنان را در جهت اهداف انگیزه بدهیم. انواع انگیزه ها برای حرکت کارکنان در جهت دستیابی به اهداف تعیین شده برای آنها ضروری است.
۳ احساسات: احساسات از نظر حسی شامل حس موفق شدن حس دوستی حس خشم و نفرت است. افراد احساس های مثبت را دوست دارند و احساس های منفی را دوست ندارند. پس با خشم یا مهربانی می شود کارکنان را هدایت کرد.
۴ تصمیم گیری: ارتباط با هدف تصمیم گیری برای کسب آگاهی و کسب اطلاعات برای تصمیم گیری درست و پشتیبانی از تصمیم گیری انجام می شود. ارتباط میگیریم تا از مشاوره و تجربیات سایرین استفاده کنیم که تصمیم درستی بگیریم که از هزینه های زیاد بکاهیم و سود خود را افزایش بدهیم.
فرایند ارتباط : ۱ منبع ارتباط ۲ رمز نگاری ۳ متن پیام ۴ کانال ارتباطی پیام ۵ رمزگشایی پیام ۶ گیرنده پیام ۷ بازخورد به پیام
جهت جریان پیام : عمودی و افقی
عمودی در دو حالت از بالا به پایین و از پایین به بالا
افقی بین اعضای گروه ها بطور رسمی و غیر رسمی
دو نوع شبکه ارتباطی داریم. شبکه ارتباطی رسمی که برپایه سمت سازمانی و سلسله مراتبی سازمانی است. شبکه ارتباط غیر رسمی که برپایه نیاز های اجتماعی افراد است.
شبکه ارتباطی سه نوع است.
۱ شبکه زنجیره ای در جهت فرماندهی رسمی است.
۲ شبکه چرخه ای . با رهبری در کانون شکل می گیرد.
۳ شبکه شبکه ای همه آزادانه درگیر هستند.
انتخاب نوع شبکه بستگی به هدف سازمانی دارد.
مهمترین موانع ارتباطی چیست؟ مهمترین مانع ها در مسیر ارتباط پنج دسته هستند.
۱ از صافی گذراندن اطلاعات. شخص بسته به پنداشت شخصی بخشی از اطلاعات را فیلتر و همه آن را انتقال نمی دهد.
۲ ویژگی های شخصی. توانایی و مهارت شنونده بودن نقش مهمی در ارتباط دارد.
۳ جنسیت. زنان بیشتر در برقراری ارتباطات قوی تر هستند.
۴ عواطف. در شرایط خشم و آرامش و افسدگی یا شادی تفسیر افراد از پیام ها متفاوت است.
۵ زبان. درک و تفسیر افراد از کلمات و مفاهیم متفاوت است.
چه عواملی موجب اثربخش بودن ارتباطات می شود؟
۱ اهمیت دان مدیر یا رئیس به ارتباطات
۲ یکی بودن گفتار و کردار فرد . صداقت و تعهد به قول و قرار داشتن ارتباط را اثر بخش می کند.
۳ تعهد دوجانبه به ارتباط . اگر یکی از طرفین مایل به ارتباط نباشند اثربخشی ارتباط کم می شود.
۴ ارتباط رودررو و دوطرفه . ارتباط رودررو با توجه به حرکات گسچر و زبان بدن اثربخشی بیشتری خواهد داشت.
۵ مشارکت در مسئولیت . بازخورد دادن دو طرف موجب بهتر شدن ارتباط می شود.
۶ درخور بودن پیام برای شنونده . اگر پیام چندان مورد علاقه و مربوط به شنونده نباشد خیلی به آن اهمیت نمی دهد.
۷ ارتباط یک فرایند مستمر است. یادآوری آخرین ملاقات یا آخرین مکالمه
تفاوت زن و مرد در ارتباطات چیست؟
۱ مردان تاکید بر پایگاه اجتماعی ارند زنان تاکید بر برقراری ارتباط دارند
۲ زنان تاکید بر مشکلات خود دارند و مردان شنونده نیستند.
۳ مردان در ارتباط صراحت دارند و زنان محافظه کار هستند.
۴ زنان در ارتباط عذرخواهی بیشتری می کنند.
اختلاف فرهنگی در ارتباطات :
۱ مبنا و اساس را بر اختلاف فرهنگی بگذاریم . این اختلافات فرهنگی در مدل هایی مانند مدل هافستد مورد بررسی قرار میگیرد.
۲ قضاوت را به تاخیر بیندازیم. زود قضاوت نکنیم
۳ خود را جای دیگران بگذاریم
۴ بدون شواهد کافی رای صادر نکنیم.
اهمیت و مزایای ارتباطات الکترونیکی:
۱ ارتباطات مداوم در هر زمان و مکان
۲ شکسته شدن مرز های سازمانی
۳ دسترسی به اطلاعات بطور فوری و فراوان
ارسال یک در تیکت پاسخ جدید آمد