نکات اقتصادی خرد برای پادکست
در ادامه برخی نکات کلیدی و خلاصه مطالب اقتصاد خرد و کلان آمده است.
همه رفتارهای اقتصادی مردم جامعه تحت تاثیر فاکتور مهم قیمت توجیه می شود. مردم به عدد قیمت ها واکنش نشان می دهند.
دو نوع قیمت داریم : قیمت واقعی و قیمت اسمی. قیمت واقعی در واقع ارزش همه کالاها و خدمات است که مردم در مقابل معاوضه با کالاها و خدمات دیگر با نسبتی اقدام به جایگزینی می کنند. اما قمیت اسمی قیمتی است که روی برچسب کالاها و خدمات میخورد. قیمت اسمی قیمتی است که می بینیم ولی قیمت واقعی با حذف تورم یا همان شاخص قیمت مصرف کننده (Consumer Price Index) مشخص می شود.
برای مشاهده ابزارهای هوش اقتصادی عددایکس به کلیک روی تصویر زیر از صفحه مربوطه بازدید کنید.

درصورتی که قیمت کالایی را در سال جدید به قیمت همان کالا در سال قبل تقسیم کنیم و نتیجه را ضربدر قیمت سال قدیم (قیمت اسمی) کنیم قیمت واقعی بدست می آید.
پس قیمت واقعی با حذف تورم بدست می آید. دو برنامه اکسل عددایکس مدیریت ثروت و دارایی و اکسل حسابداری خانواده عددایکس قیمت های واقعی را برای امور مالی منزل شما و مدیریت ثروت شخصی شما محاسبه می کنند.
قیمت ها در اقتصاد تحت تاثیر دو عامل عرضه و تقاضا شکل می گیرند.
تقاضا وابسته به عواملی است. ۱ قیمت خود کالا، طوری که هرچه قیمت یک کالا بیشتر بشود تقاضا برای آن کالا کاهش می یابد. ۲ قمیت کالاهای جایگزین و مکمل، طوری که اگر قیمت کالاهای جایگزین بالا برود تقاضا برای کالای مشابه آن نیز بیشتر می شود و اگر قیمت کالاهای مکمل بالا برود طبق اصل اول که گفتیم تقاضا با قیمت کاهش می یابد در نتیجه تقاضا برای آن کالای مکمل نیز کاهش می یابد. ۳ درآمد مصرف کننده، هر چه درآمد مردم بیشتر شود تقاضا برای یک کالا بدون تغییر قیمت آن کالا افزایش می یابد.
عرضه نیز وابسته به عواملی است: ۱ قیمت خود کالا، هرچه قیمت یک کالا افزایش یابد تولید کنندگان تشویق می شوند که بیشتر تولید کنند و بیشتر از انبار به بازار بفرستند. درنتیجه با افزایش قمیت یک کالا مقدار بیشتری از آن کالا عرضه می شود. در بازارهای مالی نیز وقتی قیمت یکی سهم افزایش می یابد سهامداران بیشتری تشویق می شوند که آن سهم را بفروشند چون سود کردند و خریداران کمتری مایل هستند آن سهم را بخرند. ۲ هزینه تولید، وقتی هزینه تولید یک کالا بالا برود قیمت آن کالا نیز افزایش می یابد. هزینه تولید مانند خرید مواد خام و هزینه حقوق کارگران و نیروی کار است. هزینه برق و آب و گاز نیز جزو هزینه تولید است.
کالاها یا جایگزین هم هستند یا مکمل هم هستند.
مثال کالای جایگزین: کره حیوانی و کره نباتی جایگزین هم هستند. افزایش قیمت یکی موجب افزایش قیمت دیگری می شود. چون افزایش قیمت یکی برای دیگری تقاضا ایجاد می کند که قمیت را بالا میبرد.
مثال کالای مکمل : بنزین و روغن موتور دو کالای مکمل هم هستند. افزایش قیمت یکی موجب کاهش تقاضا و کاهش قیمت دیگری می شود.
البته هر دو مثال کالاهای مکمل و جایگزین در اقتصاد آزاد مفهوم دارد. در قیمت های دستوری واکنش متفاوت است که جلوتر توضیح می دهیم.
نتیجه تعامل دو معادله عرضه و تقاضا قیمت تعادلی را ایجاد می کند. قمیت تعادلی قیمتی است که عرضه کننده حاضر است با آن قیمت مقدار مشخصی کالا عرضه کند مصرف کننده حاضر است با آن قمیت همان مقدار مشخص کاالای عرضه شده را خریداری کند.
حساسیت (Elasticity) تقاضا به قیمت چیست؟
از تقسیم نسبت تغییر در تقاضا به نسبت تغییر در قیمت عدد حساسیت تقاضا بدست می آید.
از تقسیم نسبت تغییر در عرضه به نسبت تغییر در قیمت عدد حساسبت عرضه بدست می آید.
اگر این رقم هر چه بزرگتر از یک باشد (منظور قدر مطلق این نسبت) میگوییم تقاضا نسبت به قیمت حساستر است. درواقع واکنش تقاضا به قیمت را نشان می دهد. هرچه عدد دلتا تقاضا به دلتا قیمت کمتر باشد و به یک نزدیکتر باشد می گوییم تقاضا واکنش کمتری نشان می دهد. بنابراین حساسیت متقاطع تقاضا در کالای جایگزین مثبت و در کالای مکمل منفی است.
در شرایط اقتصاد کلان، حساسیت کالاهای بادوام مانند لوازم منزل و خوردو نسبت به کالاهای بی دوام مانند پوشاک و خوراکی بیشتر و زودتر است. حساسیت کالاهای بسیار با دوام مانند طلا بسیار سریع و دقیق است.
حالت عادی بازار در قیمت تعادلی و مقدار تعادلی است.
نظارت و کنترل دولت بر قیمت ها یا همان قیمت های دستوری دو نتیجه دارد: ۱ کاهش عرضه ۲ افزایش تقاضا
نتیجه قیمت دستوری کاهش عرضه کالاها و افزایش تقاضا برای کالاها می شود که نتیجه این دو می شود مازاد تقاضا یا صف کشیدن مردم و سهمیه بندی کردن کالاها و یا جیره بندی کردن کالاها
نتیجه این مازاد تقاضا که در نتیجه قیمت های دستوری ایجاد می شود سود کردن یک دسته از مردم و زیان کردن عده کثیری از مردم است.
حاشیه نرخ جایگزینی (marginal rate of substitution)
تعریف نرخ حاشیه ای جایگزینی : مقدار کالایی که مصرف کننده حاضر است در مقابل کسب یک واحد از کالای دیگر از دست بدهد.
منحنی بی تفاوتی مصرف کننده مبین درجه تمایل برای جانشین سازی کالاها است.
فرمول رجحان مصرف کننده عبارت است از اینکه تقسیم مقداری از کالای y که مصرف کننده حاضر است بدهد بر روی مقداری از کالای x که مصرف کننده در مقابل آن می خواهد بدست آورد. صورت مقداری است که میدهد و مخرج مقداری است که بدست می آورد.
رجحان ها با توجه به بودجه محدود گزینش ها را تعیین می کنند.
ارسال یک در تیکت پاسخ جدید آمد